قاتل خاطره ها
نوشته شده توسط : مصطفی معارف

 

قاتل خاطره ها

 

پیر مردی می گفت

که زمان قاتل هر خاطره است

من در آن روز نمی فهمیدم

که زمان باکره است

فکر می کردم اگر کام بگیریم ز هر روز خدا

پس زمان باکره نیست

گر چه این درد بشر نیست ؛ ولی فاجعه است

که ببینیم زمان می گذرد

در کنار گذر چرخ ، تماشا گر ِ آن بنشینیم

من ازین چرخ زمان بیزارم

گله هایی دارم

هدیه ای داده به من کهنه و بی رنگ و لعاب

کاغذ کادوی آن

زرد همرنگ خزان

نام آن آلزایمر

خاطراتم همه را با خود برد

گوئیا خاطره هایم را خورد

دفتر خاطره ام پاک شد از بارش باران زمان

می برم خاطره ها را از یاد...

این دگر آخر راهی است که باید پیمود

قطره بارانی سرد

ناگهان خیسم کرد

یاد آورد مرا غرش رعد

یاد آورد مرا زوزه ی باد...

 که در ایام قدیم ، پیر مردی می گفت ...

مصطفی معارف 8/2/91 کرج

 

 





:: بازدید از این مطلب : 189
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : شنبه 9 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: